اگر تا به حال شنیدهاید که شخصی به عنوان «طرفدار اپل» یا «نیک استن» برای خودش صحبت کند، پس قدرت آگاهی از برند را درک کردهاید. برندها اغلب خود را وارد سبک زندگی مصرفکنندگان میکنند و خریداران را خریداری میکنند، نه برای کنترل آنها، بلکه برای افزایش شانس تبدیل شدن به خریداران مکرر این افراد - بسیاری از آنها اغلب بدون تردید محصولات را خریداری میکنند.
با این حال، بسیاری از خردهفروشان میتوانند ایجاد یک طرح آگاهی از نام تجاری موفق را دشوار بدانند. در حالی که آگاهی از برند صرفاً به تعداد افرادی که یک برند را می شناسند اشاره دارد، برای کسب و کارها لازم است که بتوانند این معیار را اندازه گیری کنند تا موفقیت کمپین خود را بسنجند.
در این مقاله، به این خواهیم پرداخت که چگونه کسبوکارها میتوانند یک استراتژی موثر برای آگاهی از برند ایجاد کنند و چگونه میتوانند از آن برای تقویت رشد کسبوکار خود استفاده کنند.
فهرست مندرجات
آگاهی از برند چیست و چرا اهمیت دارد؟
7 استراتژی که مشاغل می توانند برای افزایش آگاهی از برند استفاده کنند
کسبوکارها هنگام اندازهگیری آگاهی از برند باید به چه نکاتی توجه کنند
خط پایین
آگاهی از برند چیست و چرا اهمیت دارد؟

آگاهی از برند تعیین می کند که مردم چقدر راحت یک برند را می شناسند یا می شناسند. انجام یک کمپین آگاهی از برند معمولاً شامل ردیابی KPI های مختلف مانند ترافیک وب سایت و ذکر رسانه های اجتماعی است. کسبوکارها میتوانند این را نشاندهنده سلامت برند در نظر بگیرند – هرچه شناخت برند بالاتر باشد، برند سالمتر است.
مهمتر از آن، آگاهی از برند بالا کمک می کند تا آن برند اولین چیزی باشد که بیشتر مردم در دسته بندی محصول مربوطه به آن فکر می کنند. آنها ممکن است شعار لوگو یا هر جنبه جالب دیگری از تجارت مورد علاقه خود را تشخیص دهند. به همین دلیل، برندهایی با آگاهی بالا می توانند به راحتی در رسانه های اجتماعی (به ویژه با تصاویر و ویدیوها) ارتباط برقرار کنند و از نتایج مثبت بیشتری از کمپین های خود لذت ببرند.
مشتریان همچنین باید قبل از تبدیل شدن به مشتریان وفادار، یک برند را بشناسند. به عنوان مثال، به تفاوت بین کوکاکولا و کولا با مارک فروشگاهی عمومی نگاه کنید. مردم ممکن است نسخه عمومی را بخرند زیرا ارزان است اما آن را تبلیغ نمی کنند. در مقابل، کوکاکولا طرفدارانی دارد که با افتخار از کالاهای آن استفاده می کنند.
با ارزش ترین برندها قابل تشخیص هستند. نایک در پوشاک، اپل در فناوری مصرف کننده و کوکاکولا در غذا و نوشیدنی پیشتاز هستند. کسب و کارها برای بهره مندی از آگاهی از برند نیازی به بزرگی به اندازه این غول ها ندارند، اما از نحوه ساخت برندهای خود توسط این شرکت ها چیزهای زیادی می توان آموخت.
7 استراتژی که مشاغل می توانند برای افزایش آگاهی از برند استفاده کنند
1. یک برند به راحتی قابل تشخیص ایجاد کنید

ساخت برند برای آگاهی از نام تجاری بسیار مهم است و نیاز به درک روشنی از آنچه که نام تجاری نشان می دهد دارد. اجزای اصلی یک برند قابل تشخیص عبارتند از:
صدای برند
برندها میتوانند از رنگهای رسمی، غیررسمی، بیپرده یا جدی استفاده کنند. در حالی که لحن می تواند در بین پلتفرم ها کمی متفاوت باشد، باید ثابت و قابل تشخیص باقی بماند. برندها باید کلمات و عبارات کلیدی را انتخاب کنند و به یک راهنمای سبک پایبند باشند.
زیبایی شناسی برند
ثبات در عناصر بصری حیاتی است. این شامل رنگ های برند، فونت ها و زیبایی شناسی فراگیر در تمام پلتفرم های آنلاین و رسانه های اجتماعی است. به عنوان مثال، Old Navy، Banana Republic و The Gap هر کدام ظاهری متمایز دارند که نشان دهنده جمعیت هدف آنهاست.

ارزش های برند
تعریف اینکه یک نام تجاری چیست ضروری است. این ارزش ها باید با باورهای مخاطب هدف هماهنگ باشد. با توجه به فشارسنج اعتماد Edelman، 58٪ از مصرف کنندگان از برندها بر اساس ارزش های مشترک حمایت می کنند و 60٪ از کارمندان کارفرمایان را از این طریق انتخاب می کنند. اقدامات باید با کلمات مطابقت داشته باشند تا اعتماد واقعی ایجاد شود.
لوگو و برچسب
این عناصر قابل تشخیص ترین بخش های یک برند هستند. نمونه های نمادین عبارتند از "Just Do It" نایک و لوگوی swoosh و همچنین "Gives You Wings" ردبول. توسعه اندیشمندانه این عناصر به هویت برند سیمانی کمک می کند.
2. یک داستان برند به یاد ماندنی بسازید

این با عناصری که قبلاً مورد بحث قرار گرفت همسو است، اما عمیقتر از ارزشها و صدای برند است. داستان برند، روایتی از چگونگی توسعه یک برند است. برای یک کارآفرین، ممکن است در مورد چگونگی شناسایی یک مشکل و کار برای ایجاد یک راه حل باشد.
برای یک تجارت بزرگتر، داستان برند می تواند بیانیه ماموریت و تاریخچه شرکت را با هم ترکیب کند. هر برندی داستانی دارد، اما کلید آگاهی از برند، گفتن آن داستان به خوبی است. از روایت ها برای برجسته کردن تجربیات مشتری یا نقاط عطف رشد قابل توجه استفاده کنید.

برای مثال، هارلی دیویدسون مجله The Enthusiast را منتشر میکند که داستانهای سوارکار، نکات و اطلاعاتی در مورد مدلها و تجهیزات جدید ارائه میکند. این داستان ها در کانال های رسانه های اجتماعی آن نیز ظاهر می شوند.
3. کاری بیش از فروش محصولات انجام دهید

هیچکس کسبوکاری را دوست ندارد که به سادگی روی فروش محصولات متمرکز باشد - این میتواند منجر به شهرت بد، بهویژه در میان مصرفکنندگان باهوشتر شود. از این رو، برندها برای ایجاد آگاهی بلندمدت باید ارزشی فراتر از محصول ارائه دهند. آنها باید از تاکتیک های مختلفی استفاده کنند که مخاطبان خود را آگاه کند، آموزش دهد و سرگرم کند.
برای مثال، کسبوکارها میتوانند تخصص/دانش تخصصی خود را از طریق وبلاگها، کانالهای یوتیوب، خبرنامهها یا پادکستها به اشتراک بگذارند. به یاد داشته باشید، این استراتژی فروش مستقیم نیست. در عوض، این در مورد ایجاد رابطه، تقویت تصویر برند و اجازه دادن به مخاطبان برای آشنایی با برند است.
برای مثال، پاتاگونیا فیلمهایی میسازد که ارزشها و داستان برندشان را منعکس میکنند. در حالی که محصولات آنها در فیلم ها ظاهر می شود، هیچ فروش سختی وجود ندارد. خود فیلم ها ارزش دارند. در صفحه وب فیلم پاتاگونیا آمده است: "ما مجموعه ای از داستان نویسانی هستیم که به نمایندگی از سیاره خود فیلم می سازیم."
4. روی محتوای قابل اشتراک گذاری تمرکز کنید

این نکته بر اساس نکات قبلی است، اما بر ایجاد محتوایی متمرکز است که به اشتراک گذاری آسان است. در حالی که پیشبینی محتوای ویروسی دشوار است، برندها باید محتوا را بیشتر قابل کشف و اشتراکگذاری کنند. کسبوکارها همچنین باید از بهترین شیوهها برای بهینهسازی رسانههای اجتماعی، مانند ارسال مداوم و در زمانهای بهینه استفاده کنند.
علاوه بر این، آنها باید محتوایی را ایجاد کنند که دنبال کنندگان بخواهند به اشتراک بگذارند. این به معنای ارائه محتوای ارزشمند به جای تلاش برای فروش است. از جمله دعوت به اقدام با پیشنهاد به اشتراک گذاری محتوا یا تگ کردن یک دوست می تواند موثر باشد. اشتراکگذاری محتوا با دکمههای اشتراکگذاری اجتماعی در وبسایتها و وبلاگها نیز میتواند به افزایش اثبات اجتماعی کمک کند.
5. به جامعه محلی برگردانید

برندسازی فراتر از تلاش آنلاین است. راه دیگری که کسبوکارها میتوانند آگاهی از برند را افزایش دهند این است که از طریق حمایت مالی از رویدادها، اهدای کمکهای مالی شرکتی یا حمایت از مشارکت کارکنان در کارهای خیریه به جوامع خود کمک کنند.
برای مثال برخی از برندهای بزرگ مانند هوندا را در نظر بگیرید. آنها میزبان مسابقه آتش بازی جشن نور در ونکوور بودند و نام خود را به مشتریان بالقوه بیشتری گسترش دادند. کسبوکارها همچنین میتوانند با کمک مالی به جمعآوریکنندگان کمکهای محلی، مسیر ظریفتری را طی کنند.
6. رایگان دادن

همه از یک رایگان قدردانی می کنند. به همین دلیل است که ارائه چیزی به صورت رایگان می تواند مشتریان بالقوه را متقاعد کند که یک محصول را امتحان کنند. بهترین بخش این است که محصولات یا خدمات رایگان می توانند سر و صدای آنلاین را در اطراف یک برند ایجاد کنند. خواه یک نمونه رایگان، آزمایشی، یا اتخاذ یک مدل کسب و کار "freemium" باشد، ارائه نگاهی اجمالی به آنچه که آنها می توانند به دست آورند به جذب مشتریان و افزایش آگاهی از برند کمک می کند.

اما تفاوت بین نسخه آزمایشی رایگان و فریمیوم چیست؟ در آزمایشهای رایگان، کسبوکارها محصول یا خدمات معمولی خود (یا نسخهای از آن) را برای یک دوره محدود، معمولاً 7، 14 یا 30 روز ارائه میکنند. اما با مدل فریمیوم، برندها یک نسخه پایه را برای همیشه ارائه می دهند. با این حال، آنها همچنین گزینه ارتقاء به برنامه های پولی با ویژگی های اضافی را ارائه می دهند.
7. از تبلیغات آگاهی استفاده کنید
شبکه های اجتماعی درک می کنند که بسیاری از برندها می خواهند با استفاده از پلتفرم های خود آگاهی ایجاد کنند. به همین دلیل، آنها تبلیغات ویژه ای را برای افزایش آگاهی ارائه می دهند. اگرچه هر پلتفرم به طور متفاوتی این هدف را برچسب گذاری می کند، اما اصطلاحات رایج عبارتند از آگاهی، آگاهی از برند، یا دستیابی.
به عنوان مثال، متا هدف آگاهی از نام تجاری خود را به عنوان هدف قرار دادن مشتریانی که تمایل بیشتری به یادآوری تبلیغات دارند، توصیف می کند. بنابراین، معیاری به نام «افزایش فراخوان آگهی» ارائه میکند. از سوی دیگر، لینکدین آن را با فشار دادن تبلیغات به افراد بیشتری در مورد محصولات، خدمات یا سازمان ها ساده می کند. در نهایت، TikTok چالش هشتگ مارک خود را به عنوان راهی عالی برای افزایش آگاهی گسترده تبلیغ می کند.
کسبوکارها هنگام اندازهگیری آگاهی از برند باید به چه نکاتی توجه کنند

آگاهی از برند بر معیارهای مختلفی متکی است. بنابراین، کسب و کارها باید آنها را دنبال کنند تا آگاهی از نام تجاری خود را به درستی اندازه گیری کنند. اگرچه پلتفرمهای اجتماعی اغلب با ابزارهای تجزیه و تحلیل فردی عرضه میشوند، تجزیه و تحلیل صحیح آگاهی از برند مستلزم استفاده از همه پلتفرمها به طور جمعی است.
به ابزارهایی مانند Hootsuite Analytics نگاه کنید. این فرآیند ردیابی معیارها را ساده می کند و داده ها را از تمام حساب های اجتماعی در یک داشبورد ادغام می کند. به این ترتیب، برندها میتوانند گزارشهای سفارشی (و گرافیکی) ایجاد کنند و به آنها اجازه میدهد هر گونه تغییر در درک برند خود را ببینند. در اینجا معیارهایی وجود دارد که شایسته توجه آنها است:
- رسیدن: تعداد افرادی که محتوای یک برند را در یک دوره خاص مشاهده می کنند را اندازه گیری می کند
- برداشت ها: نشان میدهد که مشتریان چقدر محتوا را مشاهده کردهاند و بینشی در مورد به یاد ماندنی بودن برند ارائه میدهد
- نرخ رشد مخاطب: نرخ گسترش نام تجاری را اندازه گیری می کند و اغلب معیار اصلی برای پیشرفت آگاهی از برند است
- سهم اجتماعی صدا: دید یک برند را با رقبای داخل صنعت مقایسه می کند
- ترافیک مستقیم: نشان می دهد که چه تعداد کاربر مستقیماً از یک وب سایت بازدید می کنند - معیار اصلی دیگری برای نشان دادن آگاهی از برند که می تواند با ابزارهایی مانند Google Analytics اندازه گیری شود.
خط پایین
آگاهی از برند باید بخش مهمی از کمپین بازاریابی هر کسب و کاری را تشکیل دهد. این امر بر موفقیت بازاریابی، ادراک مصرف کننده و درآمد ایجاد شده تأثیر می گذارد. از این رو، کسب و کارها هرگز نباید از نحوه درک برندشان در خارج از شرکت و میزان قابل تشخیص بودن آن برای عموم غافل شوند. با این نکات، برندها به راحتی می توانند آگاهی خود را ایجاد و افزایش دهند.
به یاد داشته باشید، لازم نیست از بزرگترین برندها تقلید کنید، فقط باید دنبال کنندگان وفادار جذب کنید. این مخاطبان به شما کمک میکنند تا از رقبا متمایز شوید، زیرا بیشتر احتمال دارد محصولات را بدون تردید انتخاب کرده و به دیگران توصیه کنند. در نهایت، آگاهی بهتر از برند منجر به رشد بهتر کسبوکار میشود، بنابراین مطمئن شوید که برای درست کردن استراتژی خود وقت صرف میکنید.
برای راهنمایی بیشتر در مورد چگونگی بهبود طرح کسب و کار و افزایش رشد، حتماً مشترک شوید Chovm.com می خواند.