در اینجا یک چیز خنده دار در مورد کلمات کلیدی کسب و کار وجود دارد: آنها به قدری پرت می شوند که در نهایت، مردم دیگر به معنای آنها فکر نمی کنند. از «بازاریابی» و «تبلیغات» استفاده کنید. اگر کسبوکارها از ده نفر بپرسند که تفاوت چیست، احتمالاً ده پاسخ متفاوت دریافت خواهند کرد - یا فقط خیرههای خالی.
خیلی ها این را به سختی زمانی که اولین مسابقه جانبی خود را شروع می کنند یاد می گیرند. تصور کنید که یک چشم انداز بزرگ از راه اندازی یک کسب و کار کوچک با یک وب سایت، یک لوگوی جذاب و یک صفحه اینستاگرام داشته باشید که باعث می شود مردم سریعتر از آنچه که می توانند «کارآفرین» بگویند «فالو» را کلیک کنند. آنها ممکن است فکر کنند که در حال بازاریابی هستند، اما ممکن است فقط تبلیغات ارسال کنند و انگشتان خود را روی هم بگذارند.
آنها ممکن است متوجه نباشند که بازاریابی و تبلیغات یک چیز نیستند. مطمئناً با هم مرتبط هستند، اما اهداف بسیار متفاوتی دارند. درک راه های کلیدی تفاوت آنها، و نقاط قوت و محدودیت های هر یک، می تواند همه چیز را برای یک تجارت تغییر دهد.
فهرست مندرجات
بازاریابی چیست
تبلیغات چیست؟
تجزیه آن: تفاوت های کلیدی
چگونه با هم کار می کنند (زیرا آنها کاملاً باید)
افکار نهایی
بازاریابی چیست

بیایید با بازاریابی شروع کنیم زیرا نقطه شروع همه چیز است. بازاریابی استراتژی یک کسب و کار است - داستانی که آنها می خواهند در مورد تجارت خود و نحوه ارتباط آنها با مخاطبان خود بگویند. این تنها بر عرضه محصولات تمرکز نمی کند، بلکه بر پاسخ به سؤالات بزرگ نیز تمرکز دارد: "شما کی هستید؟" "برای چه چیزی ایستاده ای؟" "در تلاش برای رسیدن به چه کسی هستید؟"
در اینجا یک راه عالی برای قرار دادن آن وجود دارد. تصور کنید یک کارآفرین جدید در حال باز کردن یک کامیون مواد غذایی است. قبل از اینکه حتی به فکر زدن یک لوگو به کناره یا گذاشتن عکسی از غذای خود در اینستاگرام باشند، باید اصول اولیه را کشف کنند. مشتریان آنها چه کسانی هستند؟ آیا آنها کارکنان اداری به دنبال یک ناهار سریع هستند؟ تماشاگران جشنواره آخر هفته؟ تنقلات آخر شب؟ بازاریابی با درک مخاطب شروع می شود تا مالکان بتوانند کسب و کار خود را حول آنچه می خواهند شکل دهند.
اما این همه ماجرا نیست. بازاریابی همچنین فراتر از تحقیق به اجرا می رود. تعیین می کند که چگونه کسب و کارها با حال و هوای خود ارتباط برقرار می کنند. از مثال کامیون مواد غذایی استفاده کنید: آیا آنها یک کامیون تاکو رنگارنگ و بد بو که فریاد می زند سرگرم کننده است؟ یا همه آنها در مورد طعم های لذیذ و لمسی از ظرافت هستند؟ این هویت در برندسازی، وب سایت، طراحی منو و نحوه تعامل مالکان با مشتریان به دست می آید.
نکته مهم اینجاست: بازاریابی زمانی که مردم ظاهر شوند به پایان نمی رسد. ادامه دارد. این شامل خدمات پس از فروش است، مانند یک برنامه وفاداری که آنها را به بازگشت نگه می دارد، خبرنامه ایمیلی که آنها را در مکان های جدید به روز می کند، و ویدیوهای عجیب و غریب TikTok که به افراد دلیلی برای دنبال کردن تجارت می دهد.
تبلیغات چیست؟

از سوی دیگر، تبلیغات جنبه پر زرق و برق اداره یک تجارت است. این جسورانه، مستقیم، و همه چیز در مورد جلب توجه است. اگر بازاریابی استراتژی است، تبلیغات ابزاری است که برندها برای اجرای بخش هایی از آن استراتژی استفاده می کنند. این چگونه است که آنها مردم را وادار می کنند تا در دریایی از رقبا به آنها توجه کنند - و امیدواریم که اقدام کنند.
با رعایت مثال کامیون مواد غذایی، فرض کنید که آنها در حال برنامه ریزی یک رویداد راه اندازی هستند. تبلیغات، پست فیسبوکی است که میگوید، «گشایش بزرگ این شنبه—تاکو رایگان برای 50 مشتری اول!» همچنین میتواند آگهیهایی باشد که در کافیشاپهای محلی میچسبانند یا تبلیغ اینستاگرامی که آنها را با هدف قرار دادن افراد غذا در منطقه اجرا میکنند.
این چیزی است که تبلیغات را از بازاریابی متفاوت می کند: کوتاه مدت و نتیجه محور. یک کمپین تبلیغاتی خوب، کلیکها را جذب میکند، فروش را افزایش میدهد یا مردم را از در میگذراند. اما بدون داشتن یک برنامه بازاریابی مستحکم، تبلیغات می تواند مانند فریاد زدن در فضای خالی باشد.
تجزیه آن: تفاوت های کلیدی
خوب، اکنون که به اصول اولیه پرداختیم، بیایید به تفاوت های اصلی بین بازاریابی و تبلیغات نگاهی بیندازیم:
1. هدف

اگرچه هدف بازاریابی و تبلیغات افزایش فروش و سودآوری است، اما رویکردهای متفاوتی دارند. در اینجا نگاهی اجمالی به هدف و اهداف هر یک داریم:
بازار یابی (Marketing)
- نسل سرب
- حفظ مشتری
- مدیریت و ایجاد فرصت های فروش و فروش متقابل
- ردیابی نتایج تمام ابتکارات بازاریابی
- جذب مشتری جدید
- حفظ برندسازی ثابت
- توسعه محصول
تبلیغات
- ایجاد آگاهی از برند
- جذب خریداران برای اولین بار برای خرید
- متقاعد کردن مشتریان برای خرید از طریق تبلیغات
- قوی نگه داشتن تصویر برند
- ایجاد انگیزه در مشتریان فعلی برای خریدهای تکراری
- افزایش شناخت برند
- یادآوری برند به مشتریان
- افزایش وفاداری به برند
2. تکنیک های مورد استفاده

از آنجایی که بازاریابی و تبلیغات اهداف متفاوتی دارند، جای تعجب نیست که هر کدام به رویکردهای متفاوتی متکی باشند. در اینجا چیزی است که آنها استفاده می کنند:
بازار یابی (Marketing)
- بازاریابی درونگرا: این یک راه کاملا ارگانیک برای جذب مشتریان بیشتر است. در عین جذب سرنخ های بیشتر، ارزش ارائه می دهد.
- بازاریابی محتوا: این استراتژی از طریق محتوا، از جمله صفحات فرود، پست های اجتماعی، وبلاگ ها و ویدئوهای یوتیوب، چشمان جدیدی را به خود جذب می کند.
- بهینه سازی موتور جستجو: کسبوکارها میتوانند از این تکنیک بازاریابی برای کسب رتبههای بالاتر در گوگل استفاده کنند، که به معنای دید و ترافیک بیشتر است.
- بازاریابی ایمیلی: این تکنیک بازاریابی یک راه عالی برای کسب و کارها برای حفظ ارتباط با مشتریان خود است.
- بازاریابی وابسته: کار با شرکتهای وابسته مناسب میتواند به کسبوکارها کمک کند در ازای دریافت کمیسیون، به مشتریان بیشتری دسترسی پیدا کنند.
تبلیغات
- تبلیغات سنتی (رادیو، تلویزیون و ...)
- تبلیغات دیجیتال (تبلیغات رسانه های اجتماعی، پست مهمان، بازاریابی ویدئویی و غیره)
- تبلیغات بیلبورد
- تبلیغات خرده فروشی (مواد تبلیغاتی در فروشگاه و بازاریابی قفسه)
- تبلیغات بومی
- تبلیغات درون برنامه ای موبایل
3. سنجش موفقیت

هر کسبوکار موفقی بهخوبی به آنچه که کار میکند و چه چیزی خوب نیست، توجه میکند - این نحوه رشد آنها در یک بازار رقابتی است. آنها استراتژیهای مؤثر را اصلاح و ترکیب میکنند، آنهایی را که نمیتوانند به مخاطبان دسترسی پیدا کنند حذف میکنند و به این کسبوکارها کمک میکنند تا هر دلار خرج شده را به حداکثر برسانند. در اینجا نمونه هایی از معیارهای مختلف برای کمک به ردیابی بازاریابی و تبلیغات موفق آورده شده است:
بازار یابی (Marketing)
- امتیاز خالص پروموتر
- ارزش طول عمر مشتری
- سهم بازار
- حفظ مشتری
- درآمد فروش سه ماهه و سالانه
تبلیغات
- ROAS (بازده هزینه تبلیغات)
- CTR (نرخ کلیک)
- نرخ تبدیل
- رسیدن و برداشت ها
- نامزدی
4. تولید نتیجه

چه مدت طول می کشد تا هر رویکرد نتیجه دهد؟ این جنبه دیگری است که هر کدام را متفاوت می کند. از آنجایی که تبلیغات یک شاخه بازاریابی است، منطقی است که اغلب نتایج سریعتر و بازدهی فوریتر ایجاد میکند. از سوی دیگر، تلاشهای بازاریابی بیشتر برای ایجاد زمینهای برای رشد بلندمدت، با تمرکز بر ساختن آینده برند است.
چگونه با هم کار می کنند (زیرا آنها کاملاً باید)
بازاریابی و تبلیغات دشمن نیستند. بالاخره یکی بدون دیگری خوب کار نمی کند. به عنوان مثال، اگر یک استراتژی بازاریابی حول محور پایداری باشد (مانند استفاده از مواد تشکیل دهنده محلی و بستهبندیهای کمپوستپذیر)، تبلیغات چگونه میتواند این پیام را تقویت کند.
بازاریابی به تبلیغات هدف خود را می بخشد، در حالی که تبلیغات به بازاریابی دسترسی خود را می دهد. اما در اینجا یک حقیقت سخت وجود دارد: تبلیغات بدون بازاریابی مانند فریاد زدن در یک اتاق شلوغ است بدون اینکه بدانید با چه کسی صحبت می کنید. فریادها ممکن است توجه خاصی را به خود جلب کنند، اما آیا از سوی افراد مناسب خواهد بود؟ و آیا آنها به اندازه کافی برای ماندن در اطراف اهمیت خواهند داد؟
افکار نهایی
بازاریابی و تبلیغات دو روی یک سکه هستند. بازاریابی زمینه ساز است – چشم انداز، استراتژی و ارتباط با مخاطب. تبلیغات کانون توجه است – اینکه چگونه کسب و کارها این دیدگاه را با جهان به اشتراک می گذارند.
راز؟ از هر دو عاقلانه استفاده کنید. با یک پایه بازاریابی قوی شروع کنید، سپس اجازه دهید تبلیغات تلاش ها را تقویت کند. با تعادل مناسب، صاحبان یک کسب و کار را اداره می کنند و برندی را ایجاد می کنند که مردم به آن اهمیت می دهند.
بنابراین، دفعه بعد که یک کمپین را برنامه ریزی می کنید، از خود بپرسید: چه داستانی را می خواهم بگویم و چه کسی باید آن را بشنود؟ پاسخ همه چیز را راهنمایی خواهد کرد.