برندها حدس و گمان را کنار می گذارند و به داده های واقعی مشتری تکیه می کنند تا بفهمند مشتریان چه می خواهند، چگونه خرید می کنند و چه چیزی باعث می شود آنها را انتخاب کنند. بهجای اینکه ایدهها را ثابت کنید، میتوانید اعداد واقعی را دنبال کنید و ببینید دقیقاً چه چیزی کار میکند.
برای یادگیری نحوه ورود به بازارهای جدید قبل از دیگران و رفع تنگناها با استفاده از هک های بازاریابی مبتنی بر داده، ادامه مطلب را بخوانید.
فهرست مندرجات
ابزارهای ضروری برای جمع آوری داده های بازاریابی
معیارهای وب سایت و ترافیک برای تجزیه و تحلیل بازاریابی
معیارهای رسانه های اجتماعی برای سنجش موفقیت کسب و کار آنلاین شما
معیارهای بازاریابی ایمیلی
تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها برای بهینه سازی کمپین های بازاریابی
خلاصه
ابزارهای ضروری برای جمع آوری داده های بازاریابی

1. نظرسنجی و بازخورد
هیچ راه ساده تری برای فهمیدن نظر مشتریان شما وجود ندارد. می توانید از ایمیل، وب سایت خود یا حتی چت حضوری با آنها استفاده کنید. ابزارهایی مانند SurveyMonkey or فرمهای Google می تواند به راحتی با احساسات خریدار هماهنگ شود. به عنوان مثال، اگر یک فروشگاه پوشاک راه اندازی می کنید، با استفاده از نظرسنجی ها در مورد سبک هایی که مردم در حال حاضر به آن علاقه دارند، اطلاعات بیشتری کسب خواهید کرد.
2. تجزیه و تحلیل وب
تجزیه و تحلیل وب به شما نشان می دهد که مردم چگونه از وب سایت شما استفاده می کنند و گوگل آنالیز برای این محبوب است، اما ابزارهای دیگر مانند Adobe Analytics یا Hotjar هنوز وجود دارد. اگر یک فروشگاه آنلاین دارید، این ابزارها می توانند به شما کمک کنند تا ببینید افراد بدون خرید چیزی از کجا سایت شما را ترک می کنند.
3. بینش رسانه های اجتماعی
رسانه های اجتماعی را فراموش نکنید، زیرا مملو از نظرات مردم در مورد برند شما است. ابزارهایی مانند Hootsuite یا Sprout Social می تواند به شما کمک کند تا همه این پچ پچ ها را درک کنید. برای مثال، یک شرکت فناوری میتواند از این موارد استفاده کند تا ببیند مردم با کدام یک از پستهایشان بیشتر درگیر هستند.
4. ابزارهای CRM
ابزارهای CRM قابل توجهی وجود دارد که به شما کمک می کند تمام تعاملات مشتری خود را در یک مکان پیگیری کنید. Salesforce بزرگ است، اما موارد دیگری مانند آن وجود دارد CRM HubSpot or Zoho CRM. به یک شرکت نرم افزاری فکر کنید که می تواند از ابزارهای CRM برای تنظیم ایمیل های خود بر اساس تاریخچه هر مشتری استفاده کند.
معیارهای وب سایت و ترافیک برای تجزیه و تحلیل بازاریابی

1. بازدید از صفحه و جلسات
یک در گردان را تصور کنید. هر بار که می چرخد، یک نمای صفحه وجود دارد. اما اگر کسی از آن در عبور کند و مدتی اطراف را مرور کند، این یک جلسه است.
بازدیدهای صفحه به شما نشان می دهد که محتوای شما چند بار دیده می شود، در حالی که جلسات تصویر واضح تری از بازدیدهای وب سایت به شما ارائه می دهند. با تجزیه و تحلیل هر دو، می توانید ببینید که کدام محتوا محبوب است و زمان اوج بازدید شما چه زمانی است.
2. نرخ گزاف گویی
این معیار درصد بازدیدکنندگانی که پس از مشاهده تنها یک صفحه سایت شما را ترک می کنند را به شما می گوید. نرخ پرش بالا ممکن است به این معنی باشد که وب سایت شما گیج کننده است، محتوای شما مرتبط نیست یا سرعت بارگذاری شما به طرز دردناکی پایین است.
در نتیجه، این ممکن است از شما بخواهد مواردی مانند طراحی صفحه، کیفیت محتوا و زمان بارگذاری را بهبود بخشید تا بازدیدکنندگان را درگیر خود نگه دارید.
3. نرخ تبدیل
این معیار طلایی است - درصد بازدیدکنندگانی را که اقدام دلخواه خود را انجام می دهند، مانند خرید چیزی یا ثبت نام در خبرنامه شما، اندازه گیری می کند. با ردیابی نرخ تبدیل، می توانید ببینید که کمپین های بازاریابی و وب سایت شما چقدر در دستیابی به اهداف تجاری شما موثر است.
معیارهای رسانه های اجتماعی برای سنجش موفقیت کسب و کار آنلاین شما

1. نرخ مشارکت
نرخ تعامل اندازهگیری میکند که محتوای شما چقدر با فالوورهای شما طنین انداز میشود. لایک ها، نظرات و اشتراک گذاری ها را نسبت به تعداد فالوورهای شما در نظر می گیرد. نرخ های تعامل بالا نشان می دهد که مخاطبان شما به برند شما علاقه مند هستند و با آن در تعامل هستند.
به این ترتیب، میدانید که چه محتوایی بهتر عمل میکند و پستهای آیندهتان را برای حفظ جریان گفتگو تنظیم میکنید.
2. رشد فالوور
این معیار افزایش (یا کاهش) تعداد فالوورهای شما را در طول زمان ردیابی می کند. این به سادگی حضور آنلاین و محبوبیت برند شما را نشان می دهد. رشد مداوم فالوور به این معنی است که محتوای شما طرفداران جدیدی را جذب کرده و جذب می کند، در حالی که رکود یا کاهش ممکن است نشان دهنده نیاز به تجدید نظر در استراتژی رسانه های اجتماعی شما باشد.
3. برداشت و رسیدن
نمایشها به شما میگویند که محتوای شما چند وقت یکبار نمایش داده میشود، در حالی که دسترسی تعداد کاربران منحصر به فردی را که آن را میبینند اندازهگیری میکند. این معیارها نشان می دهد که محتوای شما چقدر قابل مشاهده است و همچنین اندازه بالقوه مخاطبان شما را نشان می دهد.
تاثیرگذاری و دسترسی بالا نشان می دهد که محتوای شما توسط افراد زیادی دیده می شود. در نتیجه، استراتژی خود را ارزیابی میکنید و پستهای خود را برای تأثیر بهینه بهینه میکنید.
معیارهای بازاریابی ایمیلی

در اینجا نحوه حفظ مخاطبان خود با استفاده از معیارهای بازاریابی ایمیلی آورده شده است:
1. نرخ باز
این به شما درصد دریافت کنندگانی را می گوید که زحمت دیدن ایمیل شما را به خود اختصاص داده اند. به عنوان مثال، اگر 100 ایمیل ارسال کرده باشید و 20 ایمیل باز شده باشد، نرخ باز شدن شما 20 درصد است. این نشان دهنده اثربخشی خطوط موضوع شما و شهرت فرستنده است.
نرخ باز بودن بالا، مثلاً 40 درصد، نشان می دهد که مخاطبان شما به آنچه می خواهید بگویید علاقه مند هستند. از این معیار برای اصلاح استراتژی های موضوع خود استفاده کنید و در صندوق ورودی آن ها دید بالایی داشته باشید.
2. نرخ کلیک
CTR تعداد گیرندگانی را که روی پیوندی در ایمیل شما کلیک می کنند اندازه گیری می کند. این نشان می دهد که محتوای ایمیل شما تا چه حد آنها را به انجام اقدامات سوق می دهد. CTRهای بالا محتوای قانع کننده و دعوت به اقدام قوی (CTA) را نشان می دهد. از CTR استفاده کنید تا بدانید چه چیزی کار میکند و آن استراتژیها را برای افزایش تعامل و تبدیلها تکرار کنید.
3. نرخ لغو اشتراک
این معیار درصد گیرندگانی را نشان می دهد که از دریافت ایمیل های بعدی منصرف می شوند، بنابراین می توانید متوجه شوید که آیا آنها را آزار می دهید یا خیر. به عبارت دیگر، به شما کمک می کند ارتباط و فراوانی محتوای خود را بسنجید. نرخ لغو اشتراک بالا ممکن است به این معنی باشد که ایمیلهای شما بسیار مکرر هستند یا برای گیرندگان ارزشمند نیستند.
تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها برای بهینه سازی کمپین های بازاریابی

تعیین معیارها و KPI ها
بازاریابی این نیست که اسپاگتی را به دیوار پرتاب کنید و امیدوار باشید که بچسبد. شما به راهی برای ردیابی پیشرفت نیاز دارید و ببینید آیا تلاش های شما نتیجه می دهد یا خیر. این جایی است که معیارها و KPI ها وارد می شوند. معیارها مانند پست های راهنما هستند که به شما یک ایده کلی از عملکرد شما در مقایسه با سایر افراد در صنعت خود می دهند.
KPIها اهداف خاص شما هستند - چیزهایی که کاملاً می خواهید با بازاریابی خود به آنها برسید. به عنوان مثال، یک فروشگاه آنلاین ممکن است برای کمپین های ایمیلی خود معیار نرخ کلیک 5 درصدی تعیین کند، چیزی که فروشگاه های مشابه معمولاً مشاهده می کنند.
سپس، KPIهای آن میتواند مواردی مانند نرخ باز (تعداد افرادی که ایمیلها را باز میکنند)، نرخ تبدیل (تعداد افرادی که روی یک ایمیل کلیک میکنند در نهایت چیزی را خریداری میکنند) و بازگشت سرمایه (برای هر دلاری که برای بازاریابی خرج میکند چقدر پول باز میگرداند) باشد.
بخش بندی داده ها برای بینش عمیق تر
همه مشتریان شما یکسان نیستند، درست است؟ برخی ممکن است علاقمندان جوان فناوری باشند که برای جدیدترین گجت ها زندگی می کنند، در حالی که برخی دیگر متخصصان باتجربه ای هستند که روی عملی بودن تمرکز دارند.
تقسیم بندی داده های شما به این معنی است که پایگاه مشتریان خود را بر اساس مواردی مانند سن، نحوه رفتار آنها در وب سایت شما یا آنچه در گذشته خریداری کرده اند به گروه های کوچکتر تقسیم کنید. در پایان، میتوانید پیامهای بازاریابی را برای هر گروه تنظیم کنید و در عین حال نرخ مشارکت کلی را افزایش دهید.
شناسایی روندها و الگوها
داده ها مانند گنجینه ای از بینش های پنهان هستند که منتظر کشف هستند. با تجزیه و تحلیل روندها و الگوهای موجود در داده های خود، می توانید درک کنید که چگونه ترجیحات و رفتارهای مشتریان خود در طول زمان تغییر می کند.
این کار تلاشهای بازاریابی شما را افزایش میدهد و به شما امکان میدهد روندها را پیشبینی کنید و کمپینهای خود را طوری تنظیم کنید که از منحنی جلوتر بمانید. استفاده کنید تابلو به عنوان حلقه رمزگشای جادویی برای داده های شما. این یک ابزار تجسم داده است که به شما کمک میکند تا روندها و الگوها را ببینید، حتی اگر اهل دادهها نباشید.
نمودارها، نمودارها و تصاویر رنگارنگ درک آنچه که داده های شما واقعاً به شما می گویند را آسان می کند.
تست و آزمایش A/B
گاهی اوقات، بهترین راه برای تعیین بهترین کار این است که آن را با استفاده از ابزاری مانند Google Optimize آزمایش کنید. تست A/B یکی از روش های واقعی و آزمایش شده برای مقایسه دو نسخه مختلف از چیزی است، مانند صفحه اصلی وب سایت شما یا یک کمپین ایمیل، تا ببینید کدام یک عملکرد بهتری دارد.
تصور کنید که به نیمی از بازدیدکنندگان وب سایت خود، یک نسخه از صفحه اصلی خود را با دکمه «خرید کن» نشان میدهید و نیمی دیگر را نسخهای با فراخوانی ظریفتر نشان میدهید.
خلاصه
امروزه داده ها پادشاه هستند و استفاده موثر از آن ها کلید بقا (و شکوفایی!) در بازاری است که دائماً در حال حرکت است. هر چه یک برند بیشتر به تجزیه و تحلیل داده ها بپردازد، مشتریان خود را بهتر درک می کند. آنها یاد می گیرند که چه چیزی آنها را وادار می کند، چه چیزهایی را دوست دارند (و از آنها متنفرند!) و چه نوع پیام هایی بیشتر طنین انداز می شوند.
این به آنها اجازه میدهد تا کمپینهای بازاریابی مانند حملات لیزری را ایجاد کنند - دقیق و به مخاطب هدف مناسب ضربه بزنند. ترجیحات مشتری می تواند با یک سکه تغییر کند. اما با بازاریابی مبتنی بر داده، لازم نیست به حدس و گمان یا احساسات واقعی اعتماد کنید.
می توانید چابکی یک استارتاپ را با بینش عمیق مشتری یک شرکت غول پیکر ترکیب کنید. شما می توانید کمپین های بازاریابی شخصی سازی شده ای ایجاد کنید که با مخاطبان شما طنین انداز شود و با استفاده از ابزارها و تکنیک های مناسب، نتایج واقعی و قابل اندازه گیری را به ارمغان بیاورد.